در روزگار ما، زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین کوب به چنین توفیق بزرگی دست یافت و شاید بهجرئت بتوان گفت که از حیث جمع میان تحقیق و جذابیت و تنوع موضوعات و اقبال عمومی، هیچ یک از محققان و مؤلفان با او حتی در مقام مقایسه نیست.
زرین کوب از آن زمان که قلم در دست گرفت، کوشید آن گذشته باشکوه فرهنگی را با توجه به متون کهن و اصیل نیک بشناسد و از تحقیقات نو هم آگاهی یابد و حاصل کار را به بهترین وجه در جامه نثری فریبا و شیوا با دلبستگان در میان نهد.
رابطه استاد زنده یاد عبدالحسین زرینکوب و درک او از مولانا را بهروشنی میتوان در دهها سطر از کتابهایی که راجعبه مولانا نوشته است یافت و در این زمینه نیازی به تفسیر و تاویل نیست.
زرینکوب وقتی از «اوج ناشناخته قله شعر صوفیه» سخن گفته و این قله را برای همیشه و «تمام قرون»، برای «تمام نسلهای انسانی»، تسخیرناپذیر اعلام کرده (نک. جستوجو، ص 273)، جایی برای تفسیر و تاویل حرفهایش باقی نگذاشته است.
اگر بخواهیم برای هر منتقد و نظریهپرداز ادبی یک ویژگی محوری در نظر بگیریم، خصلت اساسی عبدالحسین زرینکوب مواجهه او با متون ادبی قدیم و جدید از منظر تاریخیست. هم از اینرو بهنام ناصری برای ساعتی درنگ بر دیدگاههای زرینکوب در نقد و نظریههای ادبی و کارهای پژوهشی و تألیفهای او در این حوزه، سراغ پژوهشگر و منتقدی از سنخ خود او رفته است.
کامیار عابدی به گواه شیوه رویاروییاش با شعر فارسی، منتقدی با گرایش تاریخی است؛ از او کتابهای متعددی در زمینه شعر فارسی و شاعران معاصر ایران از ملکالشعرای بهار، هوشنگ ابتهاج و سیمین بهبهانی تا فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، احمد شاملو و دیگران منتشر شده است.
پس از درگذشت استاد بدیعالزمان فروزانفر (16 اردیبهشت 1349) به توصیه و راهنمایی استاد ایرج افشار جمع و تدوین مقالههای آن دانشیمرد را بر عهده خویش شناختم. نخستین مجلد از مجموعه مقالات استاد فروزانفر در 1351 انتشار یافت و خاطره آن هنوز هم برای من بسی شیرین است.
شهر زادگاه عبدالحسین زرین کوب، بروجرد، و اطراف آن در دوران کودکی و در سالهای نخستین دبستان او در آشفتگی و نا امنی حاصل از یاغی گری برخی از خانهای لر فرو رفته و زندگی مردم را نیز لامحاله تحت تاثیر قرار داده بود. از آغاز این ناامنیها که به غارتها و رهزنیهای شبانه منجر شده بود، مدرسه عبدالحسین بعدازظهرها تقریبا تعطیل بود و این موضوع او را نیز مانند همدرسانش خشنود و خوشحال میکرد. اما این ناامنیها زندگی مردم را دیگرگون کرد.
شمس تبریز معتقد بود سخنی که صوفی و زاهد و فقیه میگویند انسان را بهجایی نمیرساند. فقیه و زاهد و صوفی همه درباره اینکه راه چیست و چگونه است صحبت میکنند، آنچه که شمس میخواست این بود که این راه رفته شود.
شمس میخواست مولانا را به راه بیندازد، راهی که عقل میرفت راه فلاسفه بود و بهنظر شمس به جایی نمیرسید. راهی که زاهد میرفت و فقط عبادت و نماز و زهد و طاعت ظاهری بود بهجایی نمیرسید. شمس میگفت که حکمت سه گونه است؛ حکمت گفتار، که خاص علم است و عالمان راست؛ حکمت کردار، که عابدان راست؛ و حکمت دیدار که عارفان راست.
عبدالحسین زرینکوب از میان زمینههای گستردۀ کار و فعالیت خود، در دو حوزه برجستهتر بود. یکی عرفان اسلامی و دیگری تاریخ.
در زمینه عرفان و تصوف چند اثر مهم دارد. مانند سه گانهای که درباره مثنوی نوشته یعنی سِرّ نی، بحر در کوزه و پله پله تا ملاقات خدا. نیز آثاری که مشخصا در باب تاریخ تصوف و عرفان اسلامی دارد مثل ارزش میراث صوفیه، جستوجو در تصوف ایران و دنباله جستوجو در تصوف ایران.
تحقیقات مربوط به مولانا را بهلحاظ نگاه و روش میتوان به قدیمی و جدید تقسیم کرد. منظور از آثار قدیمی مطالبی نیست که در ایام قدیم نوشته شدهاند؛ هم امروز هم آثاری نوشته میشود که باید آنها را در همان مقوله قدیم جا داد. از این رو شاید آسانتر باشد که بگوییم آثار ماندگار و مهم و آثار معمولی و متعارف. آثار دکتر عبدالحسین زرینکوب، در کنار آثار استادان جلال الدین همایی و بدیعالزمان فروزانفر، از آثار مهم جدید محسوب میشوند.
زندهیاد دکتر عبدالحسین زرینکوب را به گواه آثاری که از او بر جای مانده باید شخصیتی ذوفنون در قلمرو علوم انسانی و بهتر است بگوییم فرهنگ، در ایران دانست.
«تاریخ» یکی از مهمترین دغدغهها و دلمشغولیهای فرهنگی او بوده است. گواه نقش و اهمیت زرینکوب در حوزه تاریخ در بُعد آکادمیک چهار دهه تدریس او در دانشگاه تهران و تربیت شاگردانی ارزشمند است و از جهت تألیفات آثار متعددی چون دو قرن سکوت، تاریخ ایران بعد از اسلام، کارنامه اسلام، تاریخ در ترازو، تاریخ ایران باستان، دو رساله درباره انقلاب مشروطیت ایران و.... آنچه میخوانید گفتوگویی است با دکتر سیدمحمدصادق سجادی پیرامون اهمیت تاریخ در نگاه استاد زرینکوب.
اگر از من بپرسند مهمترین خصلت زرینکوب در مقام معلم، پژوهشگر، استاد دانشگاه و مورخ چه بود، بیشک خواهم گفت جامعیت. این ویژگی از زرین کوب استادی ساخته بود که در تاریخ، در زبان و ادبیات فارسی، در عرفان و تصوف اسلامی و خصوصاً در زمینه آثار مولانا، عطار و سنایی، فاضل و بلکه افضل و یگانه است. شخصیت جامعالاطراف مرحوم زرینکوب حاصل این تنوع علمی بود.