بهنظرم گفتوگو را با پرسشی ناظر بر وجهی از شخصیت زنده یاد دکتر زرینکوب آغاز کنیم که برسازنده ویژگیهای ایشان در مقام منتقد و پژوهشگر ادبی است. اینکه ایشان نویسنده و پژوهشگری چند وجهی بودند و در حوزههای مختلفی از ادبیات و تاریخ گرفته تا نمایشنامه و... کار کردند. این تنوع فعالیت کجاها بهکارش میآید و کجاها مانع است؟
بهنظر میآید وقتی داریم در مورد دکتر عبدالحسین زرینکوب صحبت میکنیم در درجه اول باید بدانیم که ایشان تاریخنگار بودند. تاریخنگار بهمعنای عام کلمه، یعنی تاریخنگار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی. مثلاً وقتی در مورد تاریخ ایران صحبت میکند، یا در مورد بخشهایی از تاریخ اسلام، آن قسمتها بیشتر تاریخ سیاسی و گاهی اجتماعی است. در درجه دوم وقتی راجع به ادبیات صحبت میکند، بخشی از آن، تاریخ ادبی است. یعنی در مورد شعر و نثر در سیر تاریخی از ابتدا تا الآن صحبت میکند. حتی وقتی به حیطه نقد ادبی وارد میشود، چه مباحث نقد ادبی، چه نقد شعر قدیم و چه نقد شعر معاصر، باز هم چارچوبهای تاریخی در آثارش لحاظ شده است. بخش سوم از کار زرینکوب آنجاست که درباره زندگی و آثار بعضی از شعرا و عرفا صحبت میکند؛ مثلاً در مورد حافظ، غزالی، مولانا، نظامی، حلاج، فردوسی و عطار و غیره. در اینجا هم زرینکوب زندگی آنها را در چارچوب تاریخ روایت میکند و سیر افکار و آرا و شخصیت آنها را از ابتدا تا پایان در قالب نگرشی تاریخی به بررسی میگیرد. بهعبارت دیگر هم نقد شخصیت و هم نقد آرا در چارچوبی تاریخی و گاه حتی سَنوی (کرونولوجیکال) انجام میشود.
وقتی زرین کوب وارد عرفان میشود، بازتاب این حوزه را در آثار او میتوانیم به دو قسمت تقسیم کنیم. یک قسمت درباره تاریخ تصوف و مفاهیم عرفانی است مثل آنچه در دنباله جستجو در تصوف ایران یا تا حدی ارزش میراث صوفیه و کتابهای دیگر وجود دارد. در این قسمتها زرین کوب در چارچوب تاریخ به تصوف و عرفان یا به تاریخ عارفان و متصوفه توجه میکند. اما در حدود دو دهه پایانی زندگیاش به تدریج از آن تاریخ نگاری در حوزه عرفان و ادبیات قدری فاصله گرفته و به طرف تحلیل ساختار محتوای عرفان با تأکید بر مولانا میرود. او در کتابهای سرّ نی، بحر در کوزه و نردبان شکسته که درباره مولاناست، نگاه تاریخیاش را تا حد زیادی کنار گذاشته و مفاهیم عرفانی شعر مولانا را بررسی و تحلیل میکند. این نشان میدهد که تاریخنگار در این دوره ازعمرش با محتوای عرفان و چارچوبهای فکر عرفانی و شهودی بیواسطه درگیر شده و و در ضمن کار تحقیقی، با خود عرفان به عنوان امری درونی هم سروکار یافته است.
متن کامل این گفتوگو را در شماره سوم نگاه آفتاب بخش کارنامه بخوانید.